کاش ایران می آمدی آقا
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۵۲ ب.ظ
نه رواقی، نه گنبدی، حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست!
غیر مُشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری، کنار تو نیست
بغض هایم کجا دخیل شوند؟!
پس ضریحت کجاست آقاجان؟!
روضه خوان ها چرا نمی خوانند؟!
گریه ها بی صداست آقاجان
گنبدی نیست تا دلم بپرد
پابه پای کبوتران شما
کاش می شد که دانه ای گیرم
امشب از دست مهربان شما
حرفِ گلدسته را نباید زد
تا حسودان شهر بسیارند
از شما خانواده آقاجان
درمدینه همه طلبکارند!
حیف آن چاهها که حیدر کند!
چقدر مادرت دعاشان کرد
عوض آن همه محبت ها
این مدینه چه خوب جبران کرد!
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران می آمدی آقا
مُلک ری قبله ی ولا می شد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهدالصادقی بنا می شد
کاش ایران می آمدی آقا
قدمت روی چشم ما جا داشت
کاش خاک شلمچه و فکه
عطر یاس عبایتان را داشت
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دل های با صفا دارند
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیرِ
عده ای نانجیب افتادید
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند
هنوز کوچه های مدینه از خاطره گام های آهسته تو سرشار است..
هنوز سایه های آرام شب، از وزش نسیم حضور تو بیدارند..
هنوز خانه های بی نور و تهی از عطر مهر مادر و پدر،
به لحن دلگشای تو مشتاق مانده است..
کسی چه می دانست که آن شعر شبانه نان و طعام،
از قلب غزل سرای نوازش توست که می تراود؟!
ای صادق آل پیامبر!
با بیانی بلیغ و کلامی فصیح، زبان رسای اسلام بودی..
با سخنانی حکیمانه، منطقی استوار و علمی سرشار،
برگزیده روزگار بودی و بنده شایسته پروردگار!.
تسلیتـــــــــــ...