بغض کرده بود. می گفتند: بچه است اگر زخمی بشه، آه و ناله می کنه و عملیات رو لو میده. شاید هم حق داشتند، نه اروند با کسی شوخی داشت نه عراقی ها. اگر عملیات لو می رفت غواص ها که فقط یک چاقو داشتند، قتل عام می شدند.
فرمانده که بفض و اشتیاقش را دید موافقت کرد.
... شب عملیات توی گل و لای کنار اروند تو ساحل فاو خیلی آروم و بی صدا کنار بقیه شهدا دراز کشیده بود. جفت پاهایش زود تر از خودش رفته بودند بهشت، کوسه ها برده بودند، دهانش را هم پر از گل کرده بود تا عملیات را لو ندهد!...